دریای تلخ

ساخت وبلاگ
چرا همیشه بدتر و انتخاب کردم به امید این که همه چی درست میشه ؟ چی ، چی دیدم که انقدر آگاهانه دارم حماقت می کنم؟خنجری که تا دسته فرو رفت توی کمرم ، به درک!تنهایی بی وقت و رفقای بی معرفت ، به درک ! چرا دریای تلخ...
ما را در سایت دریای تلخ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maryamtsa بازدید : 48 تاريخ : شنبه 4 آبان 1398 ساعت: 11:37

فکر می کنم تنها چیزی که به آن تسلط نسبی دارم ، صبر است. به معنای بهتر وادار ساختن نفسم برای صبر کردن ، به امید این که به طور حتم اوضاع بهتر خواهد شد.نه! من در همه چیز خوب نیستم!حماقت کردم، بسیار، بسیا دریای تلخ...
ما را در سایت دریای تلخ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maryamtsa بازدید : 45 تاريخ : شنبه 4 آبان 1398 ساعت: 11:37

اول از همه ، آن که خداراشکر این صفحه را نمی خوانی، احتمالا هیچ وقت به آن سر نمی زنی و حتی کمی کنجکاو نمی شوی که چه ممکن است نوشته باشم.شایدهم فکر می کنی هرگز نمی نویسم ولی چرا! عشقت چنان زد به ریشه ها دریای تلخ...
ما را در سایت دریای تلخ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maryamtsa بازدید : 57 تاريخ : شنبه 4 آبان 1398 ساعت: 11:37

ساعت 5:12 صبح، درست وقتی لب تاب را باز کردم که از دو چیز به وجد آمده بودم، یک این که چقدرم دلم می خواست توی اتاق مستقلم تا صبح سرگرم خودم باشم و دیگری احساسات فوق العاده جدیدم. دو سه ساعت پیش ، مردی ر دریای تلخ...
ما را در سایت دریای تلخ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maryamtsa بازدید : 44 تاريخ : شنبه 4 آبان 1398 ساعت: 11:37

باورم نمی شد، انگار که در کسری از شب ورق به کلی برگردد. می خواستم همانجا بودی، توی اتاقم و با دو دستم صورتت را قاب می کردم. بعد زل می زدم میان چشمانت و آن چه را می خواندم که با چشمان خودم هرگز باور نم دریای تلخ...
ما را در سایت دریای تلخ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maryamtsa بازدید : 45 تاريخ : شنبه 4 آبان 1398 ساعت: 11:37

دستم و تکیه می دم به دیوار کنارت تا راهت و سد کنم و نتونی بری، زل می زنم توی چشمات با این که ازم بیشتر از یه سر و گردن بلندتری. نمیتونم بذارم دوباره بری و چیزهایی و با خودت ببری که مدتها از داشتنشون م دریای تلخ...
ما را در سایت دریای تلخ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maryamtsa بازدید : 46 تاريخ : شنبه 4 آبان 1398 ساعت: 11:37

در طول مدت این چندشب، مغزم منفجر شده از کلمات نوپا و متن های بدیع، آن هم فقط برای تو.بزرگ ترین نویسنده ها با آماده ترین ذهن ها، از این الهام قدرتمند ،بسیار محرومند تا من،که می توانم روزی چندکتابخانه ر دریای تلخ...
ما را در سایت دریای تلخ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maryamtsa بازدید : 49 تاريخ : شنبه 4 آبان 1398 ساعت: 11:37

از همه جا بی خبر بودم، زل زده بودم به ماشینا که داداشم دونه دونه جا می ذاشت و هردفعه م کلی غر به جون می خرید. یهویی توی ماشین بحث بالا گرفت که شرایط برای بچه دار شدن خوب نیست، سنمون داره میره بالا و ا دریای تلخ...
ما را در سایت دریای تلخ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maryamtsa بازدید : 88 تاريخ : شنبه 4 آبان 1398 ساعت: 11:37

زل زدم به دیوار رو به روم ، برای چندثانیه یا حتی چنددقیقه، خداوکیلی نفهمیدم چطوری گذشت.صورتم گر که گرفت، خیس که شد، تازه فهمیدم داشتم گریه می کردم.انگشتامو از زیر تی شرتم گذاشتم روی قفسه سینه م، کف دس دریای تلخ...
ما را در سایت دریای تلخ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maryamtsa بازدید : 43 تاريخ : شنبه 4 آبان 1398 ساعت: 11:37

نشسته ام دقیقا صف اول، بیخ گوش مادرم. هرگز حتی گمان نمی کردم گرد پایم به این قسمت برسد. اینجا، آخر با جاهای دیگر خیلی فرق می کند. از صف دوم به بعد، بحث سوگواری نیست، بحث حضور است که اگر نباشد، چه می گ دریای تلخ...
ما را در سایت دریای تلخ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maryamtsa بازدید : 39 تاريخ : شنبه 4 آبان 1398 ساعت: 11:37